من با کودکم خوشم والد، بالغ و کودک من
من با کودکم خوشم والد، بالغ و کودک من
ناهيد جهانلو
نويسنده ى كتاب هاى كودكان و نوجوانان و مدرس دانشگاه علمى، كاربردى
فکـر میکنـم درسـت وقتـی بـه دنیـا آمـدم بالـِغ مـن تصمیـم گرفت کـه فوت کنـد.يكى از روزهـای آخـر تیرمـاه بـود از آن روزهایـی کـه آدم از عرق کـردن و تشـنگی جـان بـه لـب میشـود و هیچکـس حوصله ی یـک نفر دیگر را نـدارد. نـوزاد نحیـف و لاغری بـودم که حتی خـوب گریه کـردن را هـم بلـد نبـودم و به جای گریـه،صـدای نالـه ونق نـق ازدهانـم بیـرون می آمـد و اینطـور کـه بزرگترهـا میگوینـد
یرای مطالعه ادامه مقاله کلیک نمایید