چــاى نبــات برای مهاجران

وارد بـودن رو داده بودیـم و ظاهـرا همـه چیـز رو روال افتـاده بـود! دیگـه بـدون نقشـه دو تا شـهر اینـور و اونـور رو میرفتیـم و میومدیـم، دسـتمون اومـده بود چـیرو از کجـا بخریم که هـم کیفیـت بهتری داشـته باشـه هـم قیمت مناسـب، از هـم صحبت شـدن با آدمـا به زبان انگلیسـی دیگه خیلی واهمه نداشـتیم و کم کم همـه چیـز داشـت دوباره به شـکل یـه زندگی نرمـال درمیومد! پسـرک مدرسـه ای شـده بود و تـو جمـع دوسـتاش حـرف از کلاس کاراتـه و مارشـال آرت شـده بـود، بـا پرس و جـو و در نظرگرفتن مسـافت و باقی شـرایط ثبت نامش کردیـم و بیشـتر اوقـات مـن و همسـرم باهم می رسـوندیمش کلاس و از اون فرصـت یـک سـاعته برای پیاده روی تـو جنگل همون اطراف سـتفاده مى كرديم

برای مطالعه ادامه مقاله کلیک نمایید